جهت

جهت انقلاب ،جهتی توحیدی است

جهت

جهت انقلاب ،جهتی توحیدی است

هر که با خط سبزت سر سودا باشد
پای ازین دایره بیرون ننهد تا باشد

انسان در نهایت بیگانگی

بسم الله الرحمن الرحیم


انسان در ابتدا هیچ بود و خداوند به او بودن عطا کرد و نحوه هست شدن را هم فقط خداوند است که میداند و گرنه انسان دوباره هیچ می شود . چرا که بودن و هست شدن در کنار وجود مطلق معنا میدهد وگرنه در یک بیابان که هیچ موجودی در آن نیست آیا هست بودن ما با نیستی فرقی هم دارد .
انسان فقط در کنار هستی مطلق ٬ هستی دارد .
خداوند انسان را در نهایت کمال خلق کرد و در عالم معنا همه چیز را به او آموخت و او را از همه اسرار با خبر کرد . وقتی انسان بر زمین هبوط کرد این لطف خداوند بود به انسان چرا که میخواست انسان خود را بشناسد و خودش به جایگاه و مقام اصلی خود که خلیفه الهی است برسد .
 انسان محور عالم هستی است و همه چیز خلق شده است برای انسان .
در ابتدا انسان باید خود را بشناسد و با توجه به شناختی که از خود پیدا کرده حرکت کند به سوی حقیقت.
رسیدن به مقصد منوط به شناخت انسان از خود است .
اگر این شناخت درست و صحیح باشد میفهد که چگونه و به کجا باید حرکت کند .
تمام ارکان زندگی انسان با توجه به نوع شناخت او از خود است . نوع فرهنگ و تمدن امروزی باتوجه به شناخت انسان از خود تعریف شده . امروز انسان خود را موجودی مادی تصور می کند که باید نیازهای مادی او به نحو احسن تامین شود . انسان امروز باید از لحاظ مادی در رفاه کامل باشد . نیاز ها و شهوت ها باید به بهترین نحوه تامین و ارضا شود .
ولی این شناخت دور از حقیقت وجودی انسان است .انسان از دو بعد روحانی و جسمانی تشکیل شده است که بعد روحانی او همه امور و نظم جسمانی را کنترل می کند. اگر روح انسان سالم و در آرامش باشد جسم هم در سلامت است ولی اکثر روح انسان سالم نباشد پیوسته انسان در اضطراب و نگرانی بسر میبرد.
خاصیت و ذات دنیای امروز اضطراب و نگرانی است . این اضطراب ها از غافل بودن از روح انسان است . روحی که برای هدفی خاص خلق شده و باید مسیری را به نحوی درست طی کند .
انسان بدون روح خود هیچ است و فکر غرب هم به این امر کاملا واقف است و میداند اگر چیزی را برای حرکت روح جایگزین نکند انسان از حرکت باز می ماند نهایتا وهم و توهوم انگاری را جایگزین سیر روح می کند تا انسان با پرداختن به توهومات خویش که از طریق رسانه و تبلیغات این امر را هر روز تقویت می کند که این توهوم ریشه بر اضطراب های انسان می زند چون باعث غفلت از رشد صحیح روح شده ولی روح که غافل از رشد خود نیست وهرکاری که می کند پیوسته این اضطرابها بیشتر می شود.
ولی هنگامی که انسان دست از این وهمیات خود بردارد و خود خود را با حقیقت وجودی خود روبه رو کند و به سوی متعالی شدن حرکت کند یعنی حرکت کند سمتی که باید به آن نقطه حقیقی برسد این اضطراب ها رفع می شود و به آرامش و یگانگی دست پیدا می کند چرا که کثرت خواستن هایش به وحدت میرسد و تنها یک چیز را می خواهد و برای رسیدن به آن حرکت و تلاش می کند.

  • محمدرضا احمدی

نظرات  (۱)

  • سعید ابراهیمی
  • متن خوب بود. منتهی باید یکم دقیقتر می نوشتی!
    مثلا توی پاراگراف اول: "انسان فقط در کنار هستی مطلق، هستی دارد." جمله درستی است اما اگر شاید می نوشتی: انسان با هستی مطلق هست. همین! یکم در جمله بندی باید دقیقتر می بود.
    البته بی ادبی و گستاخی! منو ببخشید داداش که نقد کردم...
    منتظر نقدهای شما هم هستم.
    یاحق.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی