علم مدرن

بسم الله الرحمن الرحیم

در مقاله ((غرب عینکی)) اشاره به این شد که علم یک وجود مادی نیست . علم یک حقیقتی فراتر
و بالاتر از ماده است که او را هم شامل می شود. علم یک کل واحد است.
کثرت دارد ولی در کثرت خود تماما وحدانیت دارد. همه چیز حقیقت از علم دارد ٫
علم چیزی نیست که بشود گفت این علم است و این علم نیست . از شنیدن ها گرفته تا
دیدن همه علم است .اینکه میشنویم علم است . اینکه میبینیم علم است و ... .
اینکه چه میشنویم و چطور میشنویم و چرا میشنویم و ... چیستی٫ چرایی٬ چگونگی
همه نشآت گرفته از علم است.
بیاییم یه تعریفی از علم مشخص کنیم .
هرکسی ببیند در ذهن خود علم را چه چیز درک می کند و چگونه او را میبیند و به
چه چیز علم می گوید .
من می گویم هر چیزی که ما درک می کنیم و میفهمم چه مادی باشد و چه معنوی و چه
جسمی باشد و چه روحی همه علم است .
علم یعنی دانستن و فهمیدن و درک کردن حقیقت.
 شناخت مبادی عالم ماده و قواعد تدبیر
کننده عالم ماده علم است.
با این تعریف شناخت به خداوند علم است . شناخت به انسان علم است. حتی وهمیات ما
هم علم است.
وهم :
وهم یک واژه آشنا ولی پر مخاطره . واژه ای که اغلب آن را با علم اشتباه میگیرن
.
وهم هم علم هست ولی علم وهم نیست .
گفتیم علم یک حقیقتی هست که از واقعیت بریده نیست.
وهم یک حقیقت هست و کسی نمی تواند منکر این شود که وهم نیست .وهم هست
منتها یه وهم هست که در پشت خود حقیقتی دارد و بازگو کننده واقعیتی است مثل حقیقت
قرآن که بر قلب پیامبر نازل شد و  اینحقیقت در مرتبه پایین تر در قوه خیال او ظهور کرده است .
و یک وهم است که از واقعیت به دور است مثل اوهام و خیالاتی که ما در ذهن خود می پرورانیم.

هر چیزی که وجودی حقیقی دارد ٬ تحت سیطره زمان و ماده نیست.علم یک وجود حقیقی است که تحت تاثیر چیزی نیست٬ علم نه تحت سیطره ماده است و نه زمان .شاید در زمانی واقع شود ولی این واقع شدن دلیل بر زمان مند بودن آن علم نیست یا شاید علمی با ماده ای خاص نمایان شود ولی این نمایان شدن دلیلی بر تحت تکلف آن ماده بودن نیست .آن ماده فقط نشان دهنده جلوه ای از آن علم است.

خداوند همه عالم وجود را برای انسان خلق کرده است و علم جزئی  از این عالم وجود است . علم یک وسیله است برای
انسان تا بتواند با آن به اهداف خود برسد .
می دانیم انسان برا هدفی خلق شده است و باید به اهداف خود برسد و به سمت تعالی
و کامل شده پیش برود همه چیز وسیله ای است برای رسیدن انسان .
این رسیدن به هدف صرف هدف مادی نیست این هدف تماما روحانی است و جسم انسان نیز
وسیله است برای کمک به انسان تا با آن بتواند مرحله ای را طی کند.
علمی که امروزه انسان درگیر آن است و روزبه روز آن را گسترش می دهد در اصل علم
نیست و تنها زاده توهمات انسان است. از آن جهت می گویم توهمات زیرا جهت گیری و هدف اش
واقعی نیست . هدف آن صرفا مادی است و تمام حرکتش فقط برای انجام نیازهای مادی
انسان است . گفتم علم مادی نیست و ماده جزئی از علم است و همه ی علم نیست . اگر
کمی با تدبر به خود و اطراف خود نگاه کنیم متوجه میشویم همه آنچیزی که میبینیم
واقعیت محض ندارد ٬ در زمانی هست و در زمانی دیگر نیست .

انسان وجودی نیست که در زمانی باشد و در زمانی دیگر نباشد او همیشه هست ولی
جسم انسان شامل این امر نمی شود ٬علم هم همینطور پیوسته هست ولی با توجه به زمانی
و مکانی جلوه ای از آن ظهور میابد .
علم ثابت است و اشتباه در آن وجود ندارد ٬چون از حقیقتی نشات میگیرد که در آن
اشتباه راه ندارد و آن خداوند است.
علمی که امروز اشتباه می کند و هر روز تغییر میابد به خاطر این است که زاده
خیال انسان ناقص است .این علم از نفسانیت انسان نشات گرفته و ریشه در تمایلات و
خواسته هایی دارد که برگفته از وهم و خیالاتی است که حقیقت ندارد .
علمی که در جهان امروز از آن نام برده می شود تکنولوژی است و تکنولوژی همان
وهمی است که فقط خوهان تسلط بر جهان ماده است و همه چیز را از بین میبرد فقط برای پیش
برد اهدافی که کاملا پوچ است و در عالم انسان کامل و متعالی هیچ جایگاهی ندارد و
ذاتا کثرت طلب است در حالی که علم ریشه در وجود انسان کامل  دارد و تماما وحدانی است .