در پایان دوره ای که قرون وسطی می خوانندش و
شروع دوره ای که رنسانس نام دارد، تحولی بنیادین در بینش انسان اروپایی به وجود آمد و پایه ی عالَمی
جدید را بنا نهاد، عالمی که الزامات و ویژگی های مخصوص به خود را دارد.
با به وجود آمدن این بینش جدید نسبت به عالم و
آدم، این بشرکه حالا دیگر می توان بشر جدیدش خواند، احساس نیاز جدیدی داشت که به
دنبال رفع آن و یافتن پاسخ سوالات جدیدش برآمد.
این احساس نیاز منشأ ایجاد مناسبات جدیدی شد که
عالمی متفاوت با عالم دوران گذشته را رقم زد. عالمی که علم در مرکز آن قرار دارد و
قدرت در دست آن است.